من و تو مثل دو تا خط میمونیم
که توی دفتر مشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم و آخرشم
تو همون دفتر کهنه پیر شدیم
بی هم و کنار هم روزها گذشت
دستای من نرسید به دست تو
می دونیم که ما به هم نمی رسیم
مگه با شکست من! شکست تو!
اگه من بشکنم و تو بیخیال
بگذری از من و تنهام بذاری
اگه با تموم این خاطرهها
تو همین دفتر مشق جام بذاری
بعد اون دیگه نه من مال منه
نه تو تکیهگاه این شکستهای
بیا عاشق بمونیم کنار هم
نگو از این نرسیدن خستهای!
ما به هم نمیرسیم
آخر بازی همینه
آخر عشق دو تا خط موازی همینه!!!